مجرم فراری



الان که دارم ابن پست و مینویسم شدیدا انژی هیجانیم زیاده

اصلا بهتره بگم داره سرریز میکنه

شدیدا پتانسیل این و دارم که اونقد بدوام تا بیهوش بشم

شرایط هم اصلا مساعد نیس واسه هرگونه تخلیه ای

واقعا نیاز دارم بزنم بیرون یکسره بدوام تا بیهوش شم

خدایا بخیر بگذرون


⁦^_^⁩دیشب حدود شیش ساعت خوابیدم

فک کنم چار خابم برد،صبم ده پاشدم

تالانم ریاضی و فیزیک خوندم،ماربرد مشتق و موج

همین الانم میخوام برم ناهارم و گرم کنم

ممان اداره پسته

صبح که ممان رفت بازار ده دیقه بعدش در زدن،من حس کردم پسته ها ولی بابا که خواب بود تاکید داشت دروباز نکن فلانیه اومده من و ببره سرکار 

⁦^_^⁩من خنگم دودل شدم بازنکردم

بعدش گفتم اصلا فلانی بهت زنگ زد گفت نه دیگ متوجه شدم 

.⁦:-\⁩به مامان خبردادم اونم از یک تا لا منتظره که یارو موتوریه پیداش شه

 

موزه ی م لندن بخاطر کرونا برای اولین بار اجازه داده که بصورت انلاین توش بچرخید و استفاده کنید تا نظرش عوض نشده برید یه دوری بزنید  
@FutballBadNews
#sadjat 
 
 
 
https://www.google.co.uk/maps/@51.5192048,-0.1274951,2a,75y,172.87h,89.26t/data=!3m6!1e1!3m4!1sFyBuFtvu6FeVvVVc5--uiw!2e0!7i13312!8i6656?hl=en

 


باید یاد بگیرم بتونم دروغ بگم

صداقت ب نفعم نیس

صداقت دیگه از سن ما گذشته

یهو بخودت میای میبینی دیگه ازعمرت معلوم نیس چقد مونده و تو هنوز اندرخم ی‌کوچه ای

پس دیگ مهم نی مسیرت چجوری طی میکنی،دیگه نتیجه مهمه.

ای زندگی کثیف،روحم و خیلی الوده و رنجور کردی

من و ازخودم دور کردی

این همه سال مقاومت بس نبود؟بالاخره من و تشنه خودت کردی

دیگه شدم یه پول پرست کثیف ی لا قبادیگه چشمم و بروی حقیقت وجودم بستم

حتی مستعد تن فروشی شدم 

دیگه بی ارزش شدم هم مادی هم معنوی

وقتی مادیات روحت رو کم کم توخودش حل میکنه

من چطور به ارامش میتونم برسم وقتی این و میدونم

دیگه گیج شدم که چیکار کنم؟


۱.مانتوی بنفش خوشرنگی که سفالش داده بودم الان ب دستم رسید سمت راستش به طور ملموسی از چپ بلندتره،اشکالی نداره این یکی خیاط درستش میکنه،سایزش هم یک سایز برام بزرگتره،بنظرم این هم اوکیه چون تا شهریور مشخصه که چاق ترم میشم.ولی واکنش مامان مثل همیشه بود،دااااد زد که چرا خریدی خونه رو گذاشت رو سرش .اخه بدبختا نفهمیدن که این پول از پول سهام عدالت بود منم خواستم با این پول دوتا مانتو بخرم واسه تابستون مسخواستم زودتر بخرم تا گرون نشده،دوسه روز بعدازینکع که سفارش دادم واقعا هم قیمتا خیلی بالارفت.الان شلوار و شال و کیف ندارم.

فاک می اخه چرا یه کنکوری باید نگران لباسای اون یک ماه باقی از تابستون باشه

اخه تو اون یک ماه که کاای نمیشه کرد،راستش دیگه نگران لباسای دانشگا شدم.

تازه کرم پودر بلک دایموند مای و خط چشم ماژیکی و براش که خیلی نیاز داشتم دیگه با این تاریخ کنکور حالا حالاها نیازی نیس بخرم

واقعا دیگه وقتشه که از اینستا و تل بکشم بیرون

سفارشم ک رسید،میمونه قراری که با صنم و مهگل داشتم،که بعد اون میپاکم

شایدم امروز شایدم همین الان پاک کردم

وای خدا باورم نمیشه این چیزا ک تو ذهنمه انقد چرت و پرت باشه

واقعا دلم میخواد۱۲_۱۵ساعت درس بخونم

مخصوصا عمومی خیلی میخوام روشون مسلط بشم

یه کتاب ادبیات جمع بندی خ س میخوام که۵۰تومن میشه باپست فکر کنم

ولی خب اگه خیلی زور بزنم که برام بخرن همون۳۱مرداد شاید بدستم برسه.

یعنی میشه عمومیارو تو یک ماه و نیم کااامل مسلط شم و اون یک ونیم ماه باقی رو فقط کنکورای گذشته رو بزنم

یعنی میشه واسه شیمی وقت بزارم و فول شم

یعنی میشه ریاضی رو پنجاه نگه دارم و فیزیک و صد اگه نمیزنم نود بزنم

یعنی میشه زیست رو انقدررر مرور کنم که نگرانیام ازبین بره و اروم شم

بخدا من الان این پتانسیل خرخون شدن و تو خودم میبینم

ولی این قراری ک شنبه کذاشتیم،اگه قسمت باشه میتونم برم ببینمشون

ازهمین امروز شروع میکنم

چهار ساعت عمومی هشت ساعت اختصاصی

اخر وقت سربلندیم و اعلام میکنم ییییه

 

 

 


واقعا خ دوس داشتم به این اتفاقات گوهیی ک  هرلحظه اتفاق میفته اشاره کنم ولی الان واقعا حس این کارو ندارم چون من اصلا ادم فراموشکاری هستم مهارتم همینه حالا چ یک دیقه پیش باشه چ ده سال پیش

ولی الان تو این لحظه دوس دارم از برنامه های رویاییم در اینده کوتاه مدت بگم

خیللیییی دلم میخاد کیک شکلاتی درست کنم با خامه کیکطرز تهیشو ظهر گرفتم 

بعد دلم میخواد پیتزا با یه عالمه سس وپنیر درست کنم

بعدم دوس دارم چیزکیک درس کنم و لازانیا

اشپزی رو خیلی دوس دارم البته اشپزی کردن به عشق دوستان و ادمای اطرافم

عاشق اینم ک هنری داشته باشم و به عزیزانم عرضه کنم تا شاد بشن 

وای ازتصورشم پراز لذت میشم و اشکام میریزه

خدایا کمکم کن به نیتم برسم

کمکم کن بتونم گسترش بدم هدفمو

 


باز دعوا شد

بعدازظهر من وننم

الانم دداشمو ننم

خوااااهشا اگه یک ذره درک و شعور ندارین تولیدمثل نکنین

حیوون که نیسین

یکم بفهمین که نفهمین 

خدایی دهنمون سرویس شده 

من که نابود شدم کودکی و نوجوونیم که تباه شد 

تنها دعام اینه ک جوونیم تو این خونه نگذره


سازمان سنجش تاریخ کنکور و ۳۱مرداد اعلام کرد

درحالی ک ازدو هفته پیش شایعه شده بود سه مرداده

من خوشحال شدم ازین تاریخ چون این برای من فرصت دوباره بود

از خدا خاسته بودم که کنکور موفقی داشته باشم

دیگ ناامید شدم ک این خبرو گرفتم

اولین علامت رو دیدم

خواسته های دیگه هم از خدا داشتم

به اونا هم دعا کنید برسم

 

 

 


یکی این تبلت لعنتی رو ازمن بگیره

کاش برنامه ازمونا انقد عوض نمبشدن

اونوخت من این تبلت و میکوبیدم به دیوار 

یاد اون موقع ک تبلتم تعمیرگاه بود میفتم،میگم درسته خیلی از نظر روحی داغون شدم ولی خب کاری جز خوندن انجام نمیدادم

بخاطر مانتوهه مجبورم ک صبر کنم تا تکلیفش مشخص شه که ده روزی میکشه فکر کنم

تااون موقع باید بتونم کنترل کنم

بااید


وای گشنم شد

یکم گشنگی شدید تر شه دیگه خابمم نمیبره

⁦:-\⁩بابا این چ خوندنیه هیچی تو مخ ادم نمیره این وت شب که

فقط هیجان بیخود دارم 

واقعا شب تخمی رو دارم سپری میکنم

تخمی که میگم بی ادبی نیستا

زیست دارم میخونم قسمت تولیدمثل گفتار یک ودو

میخواستم بگم ازبین اون چارتا هومورن دخیل در چرخه ها

ال اچ و پروژسترون و دوس دارم چون مث اون دوتای دیگه انقد ادا نمیان

 


دو تا گزینه وجود داشت

چندتا تمرین انجام بدم و بخوابم به این امبد که کله سحر پاشم

یا 

تا سحربیدارباشم و از درس خوندن تا زمانی ک افتاب طلوع میکنه لذت ببرم

 

الان فقط گزبنه دوم موجوده⁦:-)⁩

 

چایی ریختم و لاک زدم

واای چقد باحالللل


حالم بده سرم بدجوری درد میکنه

جوش زیرپوستی صورتم بخاطر ژل ضدجوشی کتو سه روز بهش زدم خیلی سفت شده و بزرگ تر شده

خیلی نگرانم ازینکه تا اخرازبین نره

چون رو مچ پامم ی چیز توهمین مایه ها داره که حدود شیش ساله اصلا ت نخورده

وختی دست میزنم مثل یه غده حسشون میکنم هردوشون و

نگراااانم


سلام بالاخره بعد قرنی اومدم که پست بذارم تو وبلاگ عزیزم.

همچنان درحال وزن کم کردنم، یا بهتره بگم که هنوز تو فازشم! چون خیلی کاهش وزن ملموسی نداشتم.

دوباره میخوام هرشب بیام اینجا گزارش از غذاهایی که خوردم بنویسم.

به اقای همساده گفتم گفت اوکی ولی یه شب بیشتر انجام ندادیم. چون من خودم بعد کنکور تاثیر این کارو دیدم گفتم دوباره همین کارو کنم واسه کنترل خودم تو پرخوری.

راستی هنوز این توله رو ندیدم. فعلا که اصلا اینجا نیس.صبح تا شب مغازه داییش وامیسته. بعد اینکه خیلی باهم دعوا میکنیم،خیلی هم بدجور. نمیدونم قراره چی بشه واقعا.

کاراموزیمون ۳۰ ام قرار بود شرو بشه تا هفتم ولی فعلا کنسل شد تا باز اعلام کنن.

استاد میکروب و انگل از ۱۶ ام تالا هی داره امتحان می گیره لعنتی. حالا اینجوریم خوب نیس که هردوروز امتحان میذاره ولی کاش استادای دیگه(مخصوصا اون درس اصلیمون) یه چندتا امتحان بگیرن. چون من واقعا نگرانم نکنه چهارسال به همین روال بگذره، میترسم بی سواد از دانشگا بیرون بیام. البته قراره ازین هفته کلاسا انلاین بشه. امیدوارم که یه چیزی یاد بگیرم.

بچه های گروه تقلب موافقت نکردن من تو گروهشون باشم! ولی یکیشون برام عکسارو میفرسته نمیدونم موقع ترم باید چه خاکی تو سرم کنم. تو مرداد ماه کی حال داره درس بخونه؟

یه شب با داداشم رفتیم پارک فقط بهم روشن و خاموش کردن و دنده یک و یاد داد. خوشم اومد از رانندگی، پشت فرمون نشستن خیلی ترسناک بود برام ولی دوس دارم یاد بگیرم.

ی روز که دعوامون شد من پسورد اینستامو تغییر دادم بعدم یادم رفت:/ اقای توله برام پسش گرف. نمیدونم واقعا راس میگه یا دروغ ولی ۵۰۰ تومن پولش شد:/ پولدارن خیلی، و وقتی اینو متوجه شدم یکم ناراحت شدم. هیچ وقت دوس نداشتم با پسر پولدار باشم.(حالا حال ندارم بگم چرا شاید یعدا بگم)

فردا ماه رمضونه اگ اشتبا نکنم

میخوام روزه بگیرم ولی مامان میگه نه نگیر.

خوب وزنو پایین میاره واسه سلامتیم خوبه میگن مثل رژیم فستینگ هستش دیگه. ولی من میترسم قدرت ورزش کردنو از دست بدم نمیخوام ماهیچم ضعیف شه. الان تمرکز کردم رو ماهیچه های پام. بعدش میرم سراغ شکم(باشد که وسطش خط بیفته!) حالا یه چند روز میگیرم ببینم چجوریاس.

همین دیگ فعلا ببای

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها